loading...

ديجيتال ماركتينگ

ديجيتال ماركتينگ

بازدید : 421
11 زمان : 1399:2

تمام آنچه شما بايد در مورد بازاريابي عصبي بدانيد
Neuromarketing صحبت از شهر است و تعداد بيشتري حرفه اي در موفقيت اين شرط بندي شرط بندي مي كنند. با اين حال ، بازاريابي عصبي هنوز يك زمينه بسيار جديد است و هنوز هم چندين سؤال در مورد آن وجود دارد ، چگونگي كاربرد آن ، سهم ، محدوديت هاي آن و غيره وجود دارد. اين پست پاسخ به سؤالات اصلي را به همراه پيوندهايي به ساير موارد پست هايي كه اطلاعات بيشتري را ارائه مي دهند.بازاريابي عصبي چيست؟تحول ديجيتال در جامعه ما عميقاً در حال تغيير استراتژي شركتها و به ويژه تغيير روابط بين شركت ها و مشتريان است. مصرف كننده ديجيتال پررنگ تر مي شود و اينترنت بلندگو خواسته هاي آنها بوده است. شركتهايي كه به مصرف كنندگان خود گوش نمي دهند و قادر به برآورده كردن نيازها ، خواسته ها و انتظارات خود نيستند ، از بين مي روند. با اين وجود درك رفتار مصرف كنندگان و تصميمات مشتريان كار ساده اي نيست. بسياري از اين نيازها ، خواسته ها و انتظارات به طور غير آگاهانه ايجاد مي شوند و حتي مصرف كننده قادر به گفتن آنها نيست. در حقيقت ، علوم اعصاب نشان داده است كه نظريه Homos Economyus براي تصميم گيري نادرست است و عواطف ، اكتشاف پذيري و جنبه هاي ديگر تأثير زيادي در مدل تصميم گيري جديد دارند.
Neuromarketing در حال بدست آوردن شخصيت اصلي به عنوان يك زمينه و تكنيكي است كه به واكنش هاي غير آگاهانه اي كه در رفتار مصرف كنندگان اساسي است ، مي انجامد.
تعريف نوروماركتاز نظر فني ، تعريف اصطلاح عصبي ماركتينگ اين است: "علمي كه با استفاده از دانش و ابزارهاي علوم اعصاب رفتار مشتري را مطالعه مي كند". اين تعريف بازاريابي عصبي را تعريف مي كند ، اما بسته به نحوه استفاده از اين دانش و ابزارها ، دو نوع مختلف خريد عصبي وجود دارد: نوروماركتينگ نظري و نوروماركت تبليغاتي كاربردي.
هنگامي كه ما دانش علوم اعصاب را در حوزه بازاريابي به كار مي بريم ، اين روش بازاريابي عصبي نظري است (در برخي زمينه ها ، كه به آنها "علوم عصبي مصرف كننده" گفته مي شود).
هنگامي كه ما براي انجام تحقيقات بازار از روشها يا ابزارهاي تحقيقاتي علوم اعصاب (EEG ، سنجنده هاي زيستي ، ET و غيره) استفاده مي كنيم ، به اين روش عصبي ماركتينگ كاربردي گفته مي شود (در برخي زمينه ها "جستجوي عصبي").
مزايا و مزاياي استفاده از عصبي ماركينگ يا علم عصبي مصرف كنندهبازاريابي عصبي نظري براي درك رفتار مصرف كنندگان و فرآيندهاي تصميم گيري آنها (به ويژه فرايند خريد) يك چارچوب نظري جديد به ما ارائه مي دهد. با تشكر از بازاريابي عصبي نظري ، مدل ساده Homos Economyus به جا مانده است و ما مي توانيم بر نحوه تأثير واكنشهاي غير آگاهانه بر رفتار و تصميمات خريد ما تأكيد كنيم.
الگوهاي جديد تحريك آدمي ، مراحل تجربه شده توسط افراد را قبل از عمل توضيح مي دهد و شامل دو مرحله غيرآگاهانه و يك مرحله آگاهانه است:
مدل رفتاري انسان و مصرف كننده براي درك آنچه كه از طريق خريدهاي عصبي مفيد است
پردازش اطلاعات: فرآيندهاي توجه (غير آگاهانه) وظيفه انتخاب چه محركهايي را به خود جلب مي كنند يا خير. اين اساساً به اين بستگي دارد: 1) آيا اين محرك ها متفاوت هستند (توجه به پايين). يا ب) آيا مغز ما اين محرك ها را مهم مي داند (توجه از بالا به پايين). در حين تصميم گيري ، فرايندهاي توجه مسئول بررسي گزينه هستند.
تعيين معنا و ارزش عاطفي: مغز ما اطلاعات دريافت شده توسط حواس ما را به طور غير آگاهانه تشخيص مي دهد و معني و ارزش عاطفي را براي آن فراهم مي كند. به همين دليل است كه وقتي تصميم غير آگاهانه مي گيريم ، قبلاً گزينه موردعلاقه اي داريم.
بحث و تحليل: وظايف شناختي آگاهانه در اين قسمت شامل بازيابي خاطرات ، تفسير گذشته ، پيش بيني آينده ، برنامه ريزي ، توليد نيات ، ارزيابي و داوري ، شبيه سازي ، حل مسئله ، محاسبه و استدلال است. اين مرحله مي تواند ما را به انتخاب گزينه اي تبديل كند كه لزوما جذابيت آن از ديدگاه غير آگاهانه نيست.
تجربيات ما از اين مدل تأثير مي گذارد زيرا ما از نتايج اقدامات خود ياد مي گيريم. اين نوع اطلاعات آينده ما پردازش ، معناي آن و ارزش ارائه شده را تحت تأثير قرار مي دهد و همچنين بر تصميمات آگاهانه تأثير مي گذارد.
بازاريابي عصبي نظري همچنين به ما كمك مي كند تا نقش احساسات را در تصميمات خود بهتر بشناسيم. يا مثلاً مي تواند به ما در درك چگونگي تأثير سوگيري هاي شناختي بر رفتار ما كمك كند.
سرانجام ، وقتي مي خواهيم درك كنيم كه حواس مختلف ما بر رفتار مصرف كننده چه تاثيري دارد ، ما در مورد نوروم ماركتينگ حسي ، نورو ماركتينگ بصري ، نوروماركت شنوايي ، نورو ماركتينگ بويايي و ... صحبت مي كنيم.

دشواري ها و چالش هاي ماركتينگ نظري يا علوم اعصاب مصرف كنندهيكي از دلايلي كه بسياري از متخصصان در بازاريابي سنتي و يا مناطق مجاور به علاقه مندي به خريدهاي عصبي نظري علاقه مند هستند ، به اين دليل است كه آنها اميدوارند سرنخ ها يا يك دفترچه راهنما در مورد چگونگي تأثيرگذاري بر مشتريان خود پيدا كنند. درنهايت ، آنها مايل هستند مشتري يا "ذهن ناخودآگاه" خود را "دستكاري" كنند تا آنها را به خريد يك محصول يا خدمات تبديل كنند.
با اين وجود واقعيت اين است كه مغز انسان بسيار پيچيده تر از آنچه تصور مي كنيم است. پيشرفت هاي علوم اعصاب به ما نشان داده است كه تعداد زيادي متغير وجود دارد كه رفتار ما را راهنمايي مي كنند. به عبارت ديگر ، اين بدان معناست كه امروزه الگوسازي از رفتار 100٪ يا حتي تلاش براي دستكاري در آن غيرممكن است. بنابراين ، بازاريابي عصبي نظري به دور از ارائه "كتابچه راهنماي رفتار مصرف كننده" نيست.
بسياري از "متخصصان" در زمينه بازاريابي عصبي اشتباه را در تعميم نتايج مطالعات انجام شده در زمينه هاي خاص اشتباه مي كنند. اين نتايج براي "فروش" مطالعات به عنوان راهنماي رفتار استفاده مي شود. مثلا:
واقعيت: "يك مطالعه علوم اعصاب نشان داده است كه رنگ آبي به خصوص جذاب است"
مشاوره از "متخصص": "ما بايد در تمام مواد بازاريابي از رنگ آبي استفاده كنيم".
بديهي است كه اين برون يابي معتبر نيست. همه مطالعات در يك زمينه خاص انجام مي شود ، به عنوان مثال ، يك شركت فناوري ، با يك نوع محصول خاص ، براي يك نوع مشتري خاص و در يك كشور خاص. اين نمي تواند ناديده گرفته شود و مورد استفاده قرار گيرد تا رنگ آبي را به يك شركت آرايشي و بهداشتي ، با خدمات ، نوع مشتري و كشوري كه هيچ ارتباطي با شركت اصلي مورد مطالعه ندارند ، ناديده بگيريم. متأسفانه ، چندين مقاله در بلاگ ها ، فيلم ها و ساير قالب ها وجود دارد كه نشان مي دهد ترفندهايي (نادرست) براي خريد بيشتر مصرف كننده ، اذيت كردن جمعيت و ايجاد اخلاق ماركتينگ در معرض خطر است.
بنابراين چالش اصلي در مورد بازاريابي عصبي نظري امكان تمايز بين تئوري هاي معتبر مبتني بر علم واقعي و ديگران است كه از نظر علمي صحيح نيست. براي اين منظور ، توصيه اين است كه هميشه به جستجوي منابع اوليه (مطالعات علمي) بپردازيد و هرگز از زمينه مطالعه اصلي صرفنظر نكنيد.
مزايا و مزاياي استفاده از نوروماركتينگ كاربردي يا عصبي مهمترين مزيت بازاريابي عصبي كاربردي اين است كه يك لايه اضافي از اطلاعات را فراهم مي كند كه با ساير روشهاي تحقيق سنتي بازار قابل دستيابي نيست.
با توجه به مدلهاي جديد تصميم گيري ، اگر مي خواهيم رفتارهاي انساني (و به ويژه رفتار مصرف كننده) را درك كنيم ، جالب است كه در هر يك از مراحل اين مدل اطلاعات كسب كنيد:
مدل رفتاري انسان و مصرف كننده براي درك آنچه كه از طريق خريدهاي عصبي مفيد است
نحوه عملكرد آنها را مشاهده كنيد: در تحقيقات بازار تكنيك هاي مختلفي وجود دارد: مشاهده ميداني ، مردم نگاري ، داده هاي بزرگ براي رفتار ديجيتالي و حتي داده هاي بزرگي كه از اينترنت چيزها بدست مي آيد (IoT).
درك كنيد كه چگونه آنها فكر مي كنند و تجزيه و تحليل مي كنند: از آنجا كه مرحله بحث و تحليل آگاهي دارد ، مي توانيم مستقيماً از مصرف كننده سؤال كنيم. سنتي ترين تكنيك ها براي درك تصميم مصرف كننده از ديدگاه آگاهانه نظرسنجي ها ، مصاحبه ها و گروه هاي متمركز ،
واكنشهاي غير آگاهانه را تجزيه و تحليل كنيد: اين واكنشها غير آگاهانه و غير قابل مشاهده هستند و بنابراين با تكنيكهاي فوق (مشاهده يا سنتي) قابل تجزيه و تحليل نيستند. با اين حال ، اين واكنش هاي غير آگاهانه در مغز ايجاد مي شود و در بسياري از موارد ، بر روي ساير نواحي بدن نيز تأثير مي گذارد (براي مثال ، دستان عرق شده هنگام عصبي بودن). با تشكر از بازاريابي عصبي كاربردي ، مي توان اين تغييرات فيزيولوژيكي (با ابزارهاي علوم اعصاب مانند EEG يا حسگرهاي زيستي) را اندازه گيري كرد و از طريق الگوريتم هاي رمزگشايي پيچيده ، واكنش عاطفي يا شناختي كه باعث ايجاد اين تغييرات شد را بدست آورد. به اين ترتيب ، اگر بخواهيم از واكنش غير آگاهانه مصرف كننده نسبت به يك تبليغات تبليغاتي مطلع شويم ، مي توانيم تغييرات فيزيولوژيكي توليد شده را هنگام تماشاي نقطه كنترل كنيم و نتيجه بگيريم كه چه عواطفي باعث اين تغييرات شده است.

براي اهداف عملي ، فناوري هايي كه بيشتر در بازاريابي عصبي بكار مي روند عبارتند از EEG (فعاليت مغز) ، حسگرهاي زيستي (GSR - پاسخ پوستي گالوانيك و ضربان قلب BVP) ، ردياب چشم ثابت و تست هاي پاسخ ضمني. اين تركيبي از فناوري ها امكان دستيابي به طيف گسترده اي از مطالعات را فراهم مي كند و تعداد معيارهاي زيادي را به روشي مطمئن و سخت و با هزينه مناسب بدست مي آورد. به نوبه خود ، ساير فن آوري هاي تصويربرداري از مغز (fMRI ، MEG ، SST ، PET) كه در زمينه هاي ديگر مفيد هستند ، به دليل قيمت بالاتر ، ويژگي تهاجمي يا كاربرد محدود ، معمولاً در بازاريابي كنار گذاشته مي شوند. همين اتفاق در مورد ساير حسگرهاي زيستي مانند دما ، تنفس يا الكتروميوگرافي نيز رخ مي دهد كه معمولاً مورد توجه قرار نمي گيرند زيرا در معيارهاي جديد نقش ندارند و تهاجمي تر هستند. عينك رديابي چشم معمولاً در مطالعات متن واقعي به كار مي رود ، اما هنگام استفاده از ردياب چشم ثابت ، در مطالعات ثابت نيست. و در آخر اينكه ، رمزگذاري صورت معمولاً به دليل انتقاداتي كه در رابطه با قابليت اطمينان آن وجود دارد ، ناديده گرفته مي شود.

چگونه سيگنالهاي فيزيولوژيكي به معيارها و اطلاعات ارزشمند تبديل مي شوند؟با تشكر از تكنيك هاي بازاريابي عصبي ، مي توان تغييرات فيزيولوژيكي حاصل از هرگونه رفتار / پاسخ احساسي و شناختي را اندازه گيري كرد. با اين حال ، پس از اندازه گيري اين تغييرات ، به هيچ وجه مشخص نيست كه چه رويدادي باعث تغييرات شده است. چگونه مي توانيم اين داده ها را به اطلاعات ارزشمند ترجمه كنيم؟
كنفرانس ها و انتشارات بي شماري وجود دارد كه با مراجعه به نقشه هاي مغز اين روند را ساده مي كند. حقيقت اين است كه ، هر روز ، مطالعات عصبي جديدي در زمينه كشف نواحي مغز مربوط به پاسخ هاي عاطفي يا شناختي خاص منتشر مي شود. اما يك چيز اين است كه يك مطالعه انجام دهد تا بفهميم مناطقي كه وقتي عزيزان را مي بينيم فعال مي شوند و از اين طريق مركز عصبي عشق را كشف مي كنند. اما با فرض اينكه هر زمان كه مركز عصبي عشق فعال شود ، مي بينيم چيزي كه دوست داريم كاملاً متفاوت است. اين مغالطه به عنوان استنتاج معكوس در علوم اعصاب شناخته شده است و به دليل ايجاد ناحيه خاصي از مغز به دلايل مختلف امكان پذير است.
بنابراين ، هنگام كار با بازاريابي عصبي (و در بسياري از كاربردهاي ديگر فناوري عصبي) ، نقشه هاي مغزي استفاده نمي شوند. در عوض ، محرك هاي كاليبراسيون نشان داده شده است ، كه در مواجهه با واكنش هاي خاص (مدل هاي بسيار پيچيده تر از يك منطقه ساده مغز) توليد مدل هاي محاسباتي از مغز را براي هر يك از شركت كنندگان امكان پذير مي كند. هنگامي كه ما ياد گرفتيم كه چگونه مغز فرد هنگام تجربه يك احساسات مثبت تغيير مي كند ، از اين مدل براي بررسي اينكه آيا يك احساسات مثبت هنگام ارائه يك محرك خاص تجربه مي شود ، استفاده مي شود. اين روش از پرهيز از تأثيرات بيروني برخوردار است ، زيرا كاليبراسيون با تكنولوژي موجود ، با ساعات استراحت كافي ، حالت خاصي از ذهن و در زمينه مناسب استفاده انجام مي شود.
چگونه يك مطالعه عصبي ماركتينگ كاربردي انجام مي شود؟انجام يك مطالعه كاربردي در زمينه خريد و فروش مغز و اعصاب صرفاً قرار دادن فناوري روي شركت كننده و نشان دادن محركي نيست كه مي خواهيم ارزيابي كنيم. مراحل لازم براي انجام صحيح مطالعه عبارتند از:
جلسه توجيهي با مشتري: براي درك اهداف و ضروريات واقعي مشتري ، با هدف طراحي مطالعه اي كه ارزش را فراهم كند ، اساسي است.
نمونه اي را كه شامل مي شود تعريف كنيد: نوع نمونه به توجيهي با مشتري بستگي دارد ، ملاحظات اضافي (اگر مدل هاي محاسباتي در رمزگشايي به كار گرفته شده اند) غير از مواردي كه در تحقيقات سنتي بازار موجود است مورد نياز است. با توجه به اندازه نمونه ، در حالت ايده آل حداقل بايد 40 نفر گنجانده شوند.
فن آوري هايي كه عبارتند از: باز هم اين امر به توجيهي با مشتري بستگي دارد و با توجه به اهداف ، بدست آوردن معيارهاي خاص جالب است و بنابراين برخي از تكنيك ها ترجيح داده مي شوند. همچنين استفاده از فن آوري هاي با كيفيت بالا براي جلوگيري از قابليت اطمينان پايين در نتايج بسيار مهم است.
طراحي پروتكل آزمايشي: يك مطالعه عصبي ماركتينگ يك مطالعه علوم اعصاب است و بنابراين پروتكل طراحي بايد جنبه هاي بسياري را كنترل كند و تصميمات بسياري را در مورد طراحي اتخاذ كند: چه محرك هايي را بايد نشان دهم؟ براي چه مدت؟ به چه ترتيب؟ آيا دوره هاي استراحت را نيز بايد شامل كنم؟ آيا مطالعه در يك زمينه كنترل شده يا در يك زمينه واقعي انجام مي شود؟ چه نوع كارهايي بايد توسط شركت كنندگان انجام شود؟ چگونه مي توانم يادگيري را كنترل كنم يا تعصبات را سفارش دهم؟ اگر با علوم اعصاب آشنا نباشيد اين يكي از پيچيده ترين مراحل است.
سازماندهي و اجراي كار ميداني: به اهداف مطالعه به شدت بستگي دارد ، اما معمولاً مي توانيد طي يك هفته كليه كارهاي ميداني مربوط به يك نمونه 40 نفره را انجام دهيد. فراموش نكنيد كه فرم هاي رضايت آگاهانه را تهيه كرده و يك هفته ديگر را براي استخدام ، اجراي مطالعه اختصاص دهيد (داشتن يك آزمايشگاه خوب بسيار مهم است) و اجراي يك مطالعه آزمايشي كوچك با 2-3 نفر براي اعتبارسنجي رويه و آموزش پرسنل.
به دست آوردن معيارها: در چارچوب نوروم ماركتينگ ، راحت است كه با يك فن آوري كه معيارهاي مورد نظر را فراهم مي كند ، حساب كنيد. دانستن چگونگي انتخاب آزمايشگاه با الگوريتم هاي رمزگشايي خوب مهم است.
نتايج را تفسير كنيد: اين يك مرحله اساسي و دشوار است ، زيرا به معناي قادر به استخراج بينش هاي ارزشمند از معيارهاي به دست آمده ، و پاسخ دادن به سؤالاتي است كه مشتري در حين جلسه توجيهي مي كنيد. اگر اطلاعات بيشتري در دسترس باشد (همچنين از منابع ديگر) ، مي توانيد از مطالعه ارزش بيشتري كسب كنيد. اطلاعات بايد براي تهيه گزارش نتيجه خوب توليد شود.

متداول ترين كاربردهاي بازاريابي عصبي كاربردي كدامند؟چندين برنامه كاربردي در زمينه خريد و فروش عصبي وجود دارد كه تقريباً همه بخش ها را پوشش مي دهد. با اين وجود ، متداول ترين كاربردها در شركت هاي متوسط ​​يا بزرگ است كه معمولاً از تحقيقات بازار و مصرف زياد استفاده مي كنند. متداول ترين برنامه ها عبارتند از:
برندسازي: ارزيابي عاطفي يك برند ، شخصيت برند ، ارزيابي دارايي هاي متمايز ، ارزيابي تصوير شركت و غيره.
محصول / بسته: طراحي محصول ، مقايسه بسته ها ، قابليت نمايش صفحه نمايش نقطه فروش ، آزمايش دارايي ، تجربه مصرف و غيره
تبليغات عمومي: مقايسه انيميشن ها ، كمپين هاي سمعي و بصري ، ديجيتال يا راديويي ، ارزيابي كمپين هاي تبليغاتي در محل فروش (PLV) ، ساخت برند و غيره.
محيط ديجيتالي: ارزيابي خطوط گرافيكي ، ارزيابي ميكروسايت يا صفحات فرود ، قابليت استفاده صفحه وب ، نام تجاري و غيره.
برنامه هاي ديگر: نقطه فروش ، سرگرمي ، سياست ، طراحي صنعتي ، معماري و محيط كار و غيره
چه شركتهايي در حال حاضر از ماركتينگ عصبي استفاده و ارائه مي دهند؟Neuromarketing روشي است كه روز به روز محبوب تر مي شود و چندين شركت وجود دارند كه به نوعي از بازاريابي عصبي استفاده مي كنند. ما مي توانيم انواع مختلف شركت را در گروه هاي زير طبقه بندي كنيم:
1. شركتهايي كه از ماركتينگ عصبي استفاده مي كنند: اينها عمدتا شركت هاي B2C هستند ، با اندازه متوسط ​​، با انجام تحقيقات سنتي در بازار آشنا هستند و مايل به تكميل نتايج با اطلاعات عاطفي و شناختي (غير آگاهانه) از مصرف كنندگان هستند. گاهي اوقات ، اين شركت ها آزمايشگاه هاي عصبي ماركتينگ خود را به دست مي آورند (مخصوصاً اگر قبلاً به انجام تحقيقات بازار خودشان عادت داشته باشند). با اين وجود ، بيشتر از خارج كردن منابع مطالعاتي به مؤسسات تحقيقاتي سنتي يا شركتهاي تخصصي مكرر است.
2. شركت هايي كه خدمات عصبي ماركتينگ ارائه مي دهند ، كه درك مي كنند:
شركت هاي تحقيق سنتي بازار يا تجربه كاربري (UX) كه نمونه كارهاي خدماتي خود را با اين نوع مطالعات تكميل مي كنند.شركت هاي تخصصي بازاريابي عصبي كه منحصراً اين نوع خدمات را ارائه مي دهند.انواع ديگري از شركت ها ، مانند مشاوران بازاريابي يا ديجيتال ماركتينگ ، آژانس هاي تبليغاتي ، شركتهاي ارتباطي ، استوديوهاي طراحي و غيره ، كه از ماركتينگ عصبي براي بهبود نتايج خدمات خود استفاده مي كنند. +3. شركتهايي كه آزمايشگاه هاي فناوري و آزمايشگاهي عصبي را بفروشند ،
شركت هايي كه دستگاه هايي را براي استفاده باليني به فروش مي رسانند كه مي توانند براي استفاده از مغز و اعصاب نيز مورد استفاده قرار گيرند (اگرچه متخصصان علوم اعصاب لازم هستند)
شركت هايي كه آزمايشگاه هاي تخصصي اعتياد آور اعصاب و روان را مي فروشند كه مي توانند توسط افراد غير متخصص مورد استفاده قرار گيرند (اطمينان از اطمينان از فناوري بسيار مهم است).
از كجا مي توانم اطلاعات بيشتري در مورد بازاريابي عصبي كسب كنم؟ دوره ها ، وبلاگ ها ، سخنراني ها و غيرهاگر مي خواهيد در مورد بازاريابي عصبي بيشتر بدانيد ، توصيه مي كنيم يك دوره مشهور را انتخاب كنيد و براي چنين مواردي به شما توصيه مي كنيم درباره رايج ترين سؤالاتي كه دانش آموزان در هنگام انتخاب يك دوره خوب مغز و اعصاب سؤال مي كنند ، مطالعه كنيد.
به هر حال ، اگر وقت يا بودجه كافي براي گذراندن دوره خوب نداريد ، مي توانيد اطلاعات را به تنهايي جستجو كنيد. توصيه ما اين است كه با منابع اوليه مشورت كنيد ، كه اين مقالات علمي هستند.
آينده تجارت عصبي چيست و با چه چالش هايي روبرو هستيم؟بسياري از مردم تعجب مي كنند كه آيا بازاريابي عصبي فقط يك فاضل است يا اينكه ماندن در اينجاست. عقيده ما اين است كه مارك تجاري براي ماندن اينجاست و به همين دليل است:
ارزش افزوده: بينش هاي بدست آمده از طريق بازاريابي عصبي را نمي توان در غير اين صورت بدست آورد. همچنين براي بهبود برند يا محصول ، ارتباطات ، تجربه خريد و غيره مي توان به بينش ها عمل كرد.
در دسترس: آزمايشگاه هاي جديد كه شامل فناوري هاي ساده ، كاربرپسند ، مطالعات از پيش طراحي شده و الگوريتم هاي رمزگشايي هستند ، مي توانند توسط هر حرفه اي و بدون پيشينه خاص در علوم اعصاب به كار گرفته شوند. با توجه به قيمت ها ، امروزه آزمايشگاه هاي حرفه اي و با كيفيت بالا از 8.000 € شروع مي شوند.
ديگر هيچ شركت B2C يا B2B وجود ندارد ، اكنون ما در مورد شركت هاي H2H صحبت مي كنيم: بازاريابي روز به روز انساني تر مي شود ، نه تنها تمركز خود را بر ارتباط با مشتري بلكه با شخص ، با احساسات و ارزشهاي خود متمركز مي كنيد. از اين رو لازم است كه متخصصان بازاريابي ديد كاملي از انسان داشته باشند. اين تنها با ادغام تكنيك هاي بازاريابي عصبي با ساير تكنيك هاي تحقيق تكميلي حاصل مي شود.
انقلاب فن آوري در اينجا است. براي زنده ماندن بايد نوآوري كنيم: مشتري مي خواهد نوآوري كند و آرزو مي كند شگفت زده شود. Neuromarketing نوآوري را براي مؤسسات تحقيقات بازار (يكي از بزرگترين چالش هاي بخش تحقيقات بازار) و همچنين مارك هاي تجاري در حين دسترسي به اطلاعات جديد مصرف كننده به ارمغان مي آورد.
با اين حال ، بازاريابي عصبي همچنين با چالش هاي بزرگي روبرو است:
ارزش بازاريابي عصبي را منتقل كنيد: هنوز درباره آنچه كه مي تواند بازاريابي عصبي ارائه دهد آگاهي نداريد. انتشار دقيق سهم بازاريابي عصبي ضروري است.
مبارزه با نگرش هاي غير اخلاقي كه باعث ايجاد "ترس" از بازاريابي عصبي مي شود: همينطور است

منبع

تمام آنچه شما بايد در مورد بازاريابي عصبي بدانيد
Neuromarketing صحبت از شهر است و تعداد بيشتري حرفه اي در موفقيت اين شرط بندي شرط بندي مي كنند. با اين حال ، بازاريابي عصبي هنوز يك زمينه بسيار جديد است و هنوز هم چندين سؤال در مورد آن وجود دارد ، چگونگي كاربرد آن ، سهم ، محدوديت هاي آن و غيره وجود دارد. اين پست پاسخ به سؤالات اصلي را به همراه پيوندهايي به ساير موارد پست هايي كه اطلاعات بيشتري را ارائه مي دهند.بازاريابي عصبي چيست؟تحول ديجيتال در جامعه ما عميقاً در حال تغيير استراتژي شركتها و به ويژه تغيير روابط بين شركت ها و مشتريان است. مصرف كننده ديجيتال پررنگ تر مي شود و اينترنت بلندگو خواسته هاي آنها بوده است. شركتهايي كه به مصرف كنندگان خود گوش نمي دهند و قادر به برآورده كردن نيازها ، خواسته ها و انتظارات خود نيستند ، از بين مي روند. با اين وجود درك رفتار مصرف كنندگان و تصميمات مشتريان كار ساده اي نيست. بسياري از اين نيازها ، خواسته ها و انتظارات به طور غير آگاهانه ايجاد مي شوند و حتي مصرف كننده قادر به گفتن آنها نيست. در حقيقت ، علوم اعصاب نشان داده است كه نظريه Homos Economyus براي تصميم گيري نادرست است و عواطف ، اكتشاف پذيري و جنبه هاي ديگر تأثير زيادي در مدل تصميم گيري جديد دارند.
Neuromarketing در حال بدست آوردن شخصيت اصلي به عنوان يك زمينه و تكنيكي است كه به واكنش هاي غير آگاهانه اي كه در رفتار مصرف كنندگان اساسي است ، مي انجامد.
تعريف نوروماركتاز نظر فني ، تعريف اصطلاح عصبي ماركتينگ اين است: "علمي كه با استفاده از دانش و ابزارهاي علوم اعصاب رفتار مشتري را مطالعه مي كند". اين تعريف بازاريابي عصبي را تعريف مي كند ، اما بسته به نحوه استفاده از اين دانش و ابزارها ، دو نوع مختلف خريد عصبي وجود دارد: نوروماركتينگ نظري و نوروماركت تبليغاتي كاربردي.
هنگامي كه ما دانش علوم اعصاب را در حوزه بازاريابي به كار مي بريم ، اين روش بازاريابي عصبي نظري است (در برخي زمينه ها ، كه به آنها "علوم عصبي مصرف كننده" گفته مي شود).
هنگامي كه ما براي انجام تحقيقات بازار از روشها يا ابزارهاي تحقيقاتي علوم اعصاب (EEG ، سنجنده هاي زيستي ، ET و غيره) استفاده مي كنيم ، به اين روش عصبي ماركتينگ كاربردي گفته مي شود (در برخي زمينه ها "جستجوي عصبي").
مزايا و مزاياي استفاده از عصبي ماركينگ يا علم عصبي مصرف كنندهبازاريابي عصبي نظري براي درك رفتار مصرف كنندگان و فرآيندهاي تصميم گيري آنها (به ويژه فرايند خريد) يك چارچوب نظري جديد به ما ارائه مي دهد. با تشكر از بازاريابي عصبي نظري ، مدل ساده Homos Economyus به جا مانده است و ما مي توانيم بر نحوه تأثير واكنشهاي غير آگاهانه بر رفتار و تصميمات خريد ما تأكيد كنيم.
الگوهاي جديد تحريك آدمي ، مراحل تجربه شده توسط افراد را قبل از عمل توضيح مي دهد و شامل دو مرحله غيرآگاهانه و يك مرحله آگاهانه است:
مدل رفتاري انسان و مصرف كننده براي درك آنچه كه از طريق خريدهاي عصبي مفيد است
پردازش اطلاعات: فرآيندهاي توجه (غير آگاهانه) وظيفه انتخاب چه محركهايي را به خود جلب مي كنند يا خير. اين اساساً به اين بستگي دارد: 1) آيا اين محرك ها متفاوت هستند (توجه به پايين). يا ب) آيا مغز ما اين محرك ها را مهم مي داند (توجه از بالا به پايين). در حين تصميم گيري ، فرايندهاي توجه مسئول بررسي گزينه هستند.
تعيين معنا و ارزش عاطفي: مغز ما اطلاعات دريافت شده توسط حواس ما را به طور غير آگاهانه تشخيص مي دهد و معني و ارزش عاطفي را براي آن فراهم مي كند. به همين دليل است كه وقتي تصميم غير آگاهانه مي گيريم ، قبلاً گزينه موردعلاقه اي داريم.
بحث و تحليل: وظايف شناختي آگاهانه در اين قسمت شامل بازيابي خاطرات ، تفسير گذشته ، پيش بيني آينده ، برنامه ريزي ، توليد نيات ، ارزيابي و داوري ، شبيه سازي ، حل مسئله ، محاسبه و استدلال است. اين مرحله مي تواند ما را به انتخاب گزينه اي تبديل كند كه لزوما جذابيت آن از ديدگاه غير آگاهانه نيست.
تجربيات ما از اين مدل تأثير مي گذارد زيرا ما از نتايج اقدامات خود ياد مي گيريم. اين نوع اطلاعات آينده ما پردازش ، معناي آن و ارزش ارائه شده را تحت تأثير قرار مي دهد و همچنين بر تصميمات آگاهانه تأثير مي گذارد.
بازاريابي عصبي نظري همچنين به ما كمك مي كند تا نقش احساسات را در تصميمات خود بهتر بشناسيم. يا مثلاً مي تواند به ما در درك چگونگي تأثير سوگيري هاي شناختي بر رفتار ما كمك كند.
سرانجام ، وقتي مي خواهيم درك كنيم كه حواس مختلف ما بر رفتار مصرف كننده چه تاثيري دارد ، ما در مورد نوروم ماركتينگ حسي ، نورو ماركتينگ بصري ، نوروماركت شنوايي ، نورو ماركتينگ بويايي و ... صحبت مي كنيم.

دشواري ها و چالش هاي ماركتينگ نظري يا علوم اعصاب مصرف كنندهيكي از دلايلي كه بسياري از متخصصان در بازاريابي سنتي و يا مناطق مجاور به علاقه مندي به خريدهاي عصبي نظري علاقه مند هستند ، به اين دليل است كه آنها اميدوارند سرنخ ها يا يك دفترچه راهنما در مورد چگونگي تأثيرگذاري بر مشتريان خود پيدا كنند. درنهايت ، آنها مايل هستند مشتري يا "ذهن ناخودآگاه" خود را "دستكاري" كنند تا آنها را به خريد يك محصول يا خدمات تبديل كنند.
با اين وجود واقعيت اين است كه مغز انسان بسيار پيچيده تر از آنچه تصور مي كنيم است. پيشرفت هاي علوم اعصاب به ما نشان داده است كه تعداد زيادي متغير وجود دارد كه رفتار ما را راهنمايي مي كنند. به عبارت ديگر ، اين بدان معناست كه امروزه الگوسازي از رفتار 100٪ يا حتي تلاش براي دستكاري در آن غيرممكن است. بنابراين ، بازاريابي عصبي نظري به دور از ارائه "كتابچه راهنماي رفتار مصرف كننده" نيست.
بسياري از "متخصصان" در زمينه بازاريابي عصبي اشتباه را در تعميم نتايج مطالعات انجام شده در زمينه هاي خاص اشتباه مي كنند. اين نتايج براي "فروش" مطالعات به عنوان راهنماي رفتار استفاده مي شود. مثلا:
واقعيت: "يك مطالعه علوم اعصاب نشان داده است كه رنگ آبي به خصوص جذاب است"
مشاوره از "متخصص": "ما بايد در تمام مواد بازاريابي از رنگ آبي استفاده كنيم".
بديهي است كه اين برون يابي معتبر نيست. همه مطالعات در يك زمينه خاص انجام مي شود ، به عنوان مثال ، يك شركت فناوري ، با يك نوع محصول خاص ، براي يك نوع مشتري خاص و در يك كشور خاص. اين نمي تواند ناديده گرفته شود و مورد استفاده قرار گيرد تا رنگ آبي را به يك شركت آرايشي و بهداشتي ، با خدمات ، نوع مشتري و كشوري كه هيچ ارتباطي با شركت اصلي مورد مطالعه ندارند ، ناديده بگيريم. متأسفانه ، چندين مقاله در بلاگ ها ، فيلم ها و ساير قالب ها وجود دارد كه نشان مي دهد ترفندهايي (نادرست) براي خريد بيشتر مصرف كننده ، اذيت كردن جمعيت و ايجاد اخلاق ماركتينگ در معرض خطر است.
بنابراين چالش اصلي در مورد بازاريابي عصبي نظري امكان تمايز بين تئوري هاي معتبر مبتني بر علم واقعي و ديگران است كه از نظر علمي صحيح نيست. براي اين منظور ، توصيه اين است كه هميشه به جستجوي منابع اوليه (مطالعات علمي) بپردازيد و هرگز از زمينه مطالعه اصلي صرفنظر نكنيد.
مزايا و مزاياي استفاده از نوروماركتينگ كاربردي يا عصبي مهمترين مزيت بازاريابي عصبي كاربردي اين است كه يك لايه اضافي از اطلاعات را فراهم مي كند كه با ساير روشهاي تحقيق سنتي بازار قابل دستيابي نيست.
با توجه به مدلهاي جديد تصميم گيري ، اگر مي خواهيم رفتارهاي انساني (و به ويژه رفتار مصرف كننده) را درك كنيم ، جالب است كه در هر يك از مراحل اين مدل اطلاعات كسب كنيد:
مدل رفتاري انسان و مصرف كننده براي درك آنچه كه از طريق خريدهاي عصبي مفيد است
نحوه عملكرد آنها را مشاهده كنيد: در تحقيقات بازار تكنيك هاي مختلفي وجود دارد: مشاهده ميداني ، مردم نگاري ، داده هاي بزرگ براي رفتار ديجيتالي و حتي داده هاي بزرگي كه از اينترنت چيزها بدست مي آيد (IoT).
درك كنيد كه چگونه آنها فكر مي كنند و تجزيه و تحليل مي كنند: از آنجا كه مرحله بحث و تحليل آگاهي دارد ، مي توانيم مستقيماً از مصرف كننده سؤال كنيم. سنتي ترين تكنيك ها براي درك تصميم مصرف كننده از ديدگاه آگاهانه نظرسنجي ها ، مصاحبه ها و گروه هاي متمركز ،
واكنشهاي غير آگاهانه را تجزيه و تحليل كنيد: اين واكنشها غير آگاهانه و غير قابل مشاهده هستند و بنابراين با تكنيكهاي فوق (مشاهده يا سنتي) قابل تجزيه و تحليل نيستند. با اين حال ، اين واكنش هاي غير آگاهانه در مغز ايجاد مي شود و در بسياري از موارد ، بر روي ساير نواحي بدن نيز تأثير مي گذارد (براي مثال ، دستان عرق شده هنگام عصبي بودن). با تشكر از بازاريابي عصبي كاربردي ، مي توان اين تغييرات فيزيولوژيكي (با ابزارهاي علوم اعصاب مانند EEG يا حسگرهاي زيستي) را اندازه گيري كرد و از طريق الگوريتم هاي رمزگشايي پيچيده ، واكنش عاطفي يا شناختي كه باعث ايجاد اين تغييرات شد را بدست آورد. به اين ترتيب ، اگر بخواهيم از واكنش غير آگاهانه مصرف كننده نسبت به يك تبليغات تبليغاتي مطلع شويم ، مي توانيم تغييرات فيزيولوژيكي توليد شده را هنگام تماشاي نقطه كنترل كنيم و نتيجه بگيريم كه چه عواطفي باعث اين تغييرات شده است.

براي اهداف عملي ، فناوري هايي كه بيشتر در بازاريابي عصبي بكار مي روند عبارتند از EEG (فعاليت مغز) ، حسگرهاي زيستي (GSR - پاسخ پوستي گالوانيك و ضربان قلب BVP) ، ردياب چشم ثابت و تست هاي پاسخ ضمني. اين تركيبي از فناوري ها امكان دستيابي به طيف گسترده اي از مطالعات را فراهم مي كند و تعداد معيارهاي زيادي را به روشي مطمئن و سخت و با هزينه مناسب بدست مي آورد. به نوبه خود ، ساير فن آوري هاي تصويربرداري از مغز (fMRI ، MEG ، SST ، PET) كه در زمينه هاي ديگر مفيد هستند ، به دليل قيمت بالاتر ، ويژگي تهاجمي يا كاربرد محدود ، معمولاً در بازاريابي كنار گذاشته مي شوند. همين اتفاق در مورد ساير حسگرهاي زيستي مانند دما ، تنفس يا الكتروميوگرافي نيز رخ مي دهد كه معمولاً مورد توجه قرار نمي گيرند زيرا در معيارهاي جديد نقش ندارند و تهاجمي تر هستند. عينك رديابي چشم معمولاً در مطالعات متن واقعي به كار مي رود ، اما هنگام استفاده از ردياب چشم ثابت ، در مطالعات ثابت نيست. و در آخر اينكه ، رمزگذاري صورت معمولاً به دليل انتقاداتي كه در رابطه با قابليت اطمينان آن وجود دارد ، ناديده گرفته مي شود.

چگونه سيگنالهاي فيزيولوژيكي به معيارها و اطلاعات ارزشمند تبديل مي شوند؟با تشكر از تكنيك هاي بازاريابي عصبي ، مي توان تغييرات فيزيولوژيكي حاصل از هرگونه رفتار / پاسخ احساسي و شناختي را اندازه گيري كرد. با اين حال ، پس از اندازه گيري اين تغييرات ، به هيچ وجه مشخص نيست كه چه رويدادي باعث تغييرات شده است. چگونه مي توانيم اين داده ها را به اطلاعات ارزشمند ترجمه كنيم؟
كنفرانس ها و انتشارات بي شماري وجود دارد كه با مراجعه به نقشه هاي مغز اين روند را ساده مي كند. حقيقت اين است كه ، هر روز ، مطالعات عصبي جديدي در زمينه كشف نواحي مغز مربوط به پاسخ هاي عاطفي يا شناختي خاص منتشر مي شود. اما يك چيز اين است كه يك مطالعه انجام دهد تا بفهميم مناطقي كه وقتي عزيزان را مي بينيم فعال مي شوند و از اين طريق مركز عصبي عشق را كشف مي كنند. اما با فرض اينكه هر زمان كه مركز عصبي عشق فعال شود ، مي بينيم چيزي كه دوست داريم كاملاً متفاوت است. اين مغالطه به عنوان استنتاج معكوس در علوم اعصاب شناخته شده است و به دليل ايجاد ناحيه خاصي از مغز به دلايل مختلف امكان پذير است.
بنابراين ، هنگام كار با بازاريابي عصبي (و در بسياري از كاربردهاي ديگر فناوري عصبي) ، نقشه هاي مغزي استفاده نمي شوند. در عوض ، محرك هاي كاليبراسيون نشان داده شده است ، كه در مواجهه با واكنش هاي خاص (مدل هاي بسيار پيچيده تر از يك منطقه ساده مغز) توليد مدل هاي محاسباتي از مغز را براي هر يك از شركت كنندگان امكان پذير مي كند. هنگامي كه ما ياد گرفتيم كه چگونه مغز فرد هنگام تجربه يك احساسات مثبت تغيير مي كند ، از اين مدل براي بررسي اينكه آيا يك احساسات مثبت هنگام ارائه يك محرك خاص تجربه مي شود ، استفاده مي شود. اين روش از پرهيز از تأثيرات بيروني برخوردار است ، زيرا كاليبراسيون با تكنولوژي موجود ، با ساعات استراحت كافي ، حالت خاصي از ذهن و در زمينه مناسب استفاده انجام مي شود.
چگونه يك مطالعه عصبي ماركتينگ كاربردي انجام مي شود؟انجام يك مطالعه كاربردي در زمينه خريد و فروش مغز و اعصاب صرفاً قرار دادن فناوري روي شركت كننده و نشان دادن محركي نيست كه مي خواهيم ارزيابي كنيم. مراحل لازم براي انجام صحيح مطالعه عبارتند از:
جلسه توجيهي با مشتري: براي درك اهداف و ضروريات واقعي مشتري ، با هدف طراحي مطالعه اي كه ارزش را فراهم كند ، اساسي است.
نمونه اي را كه شامل مي شود تعريف كنيد: نوع نمونه به توجيهي با مشتري بستگي دارد ، ملاحظات اضافي (اگر مدل هاي محاسباتي در رمزگشايي به كار گرفته شده اند) غير از مواردي كه در تحقيقات سنتي بازار موجود است مورد نياز است. با توجه به اندازه نمونه ، در حالت ايده آل حداقل بايد 40 نفر گنجانده شوند.
فن آوري هايي كه عبارتند از: باز هم اين امر به توجيهي با مشتري بستگي دارد و با توجه به اهداف ، بدست آوردن معيارهاي خاص جالب است و بنابراين برخي از تكنيك ها ترجيح داده مي شوند. همچنين استفاده از فن آوري هاي با كيفيت بالا براي جلوگيري از قابليت اطمينان پايين در نتايج بسيار مهم است.
طراحي پروتكل آزمايشي: يك مطالعه عصبي ماركتينگ يك مطالعه علوم اعصاب است و بنابراين پروتكل طراحي بايد جنبه هاي بسياري را كنترل كند و تصميمات بسياري را در مورد طراحي اتخاذ كند: چه محرك هايي را بايد نشان دهم؟ براي چه مدت؟ به چه ترتيب؟ آيا دوره هاي استراحت را نيز بايد شامل كنم؟ آيا مطالعه در يك زمينه كنترل شده يا در يك زمينه واقعي انجام مي شود؟ چه نوع كارهايي بايد توسط شركت كنندگان انجام شود؟ چگونه مي توانم يادگيري را كنترل كنم يا تعصبات را سفارش دهم؟ اگر با علوم اعصاب آشنا نباشيد اين يكي از پيچيده ترين مراحل است.
سازماندهي و اجراي كار ميداني: به اهداف مطالعه به شدت بستگي دارد ، اما معمولاً مي توانيد طي يك هفته كليه كارهاي ميداني مربوط به يك نمونه 40 نفره را انجام دهيد. فراموش نكنيد كه فرم هاي رضايت آگاهانه را تهيه كرده و يك هفته ديگر را براي استخدام ، اجراي مطالعه اختصاص دهيد (داشتن يك آزمايشگاه خوب بسيار مهم است) و اجراي يك مطالعه آزمايشي كوچك با 2-3 نفر براي اعتبارسنجي رويه و آموزش پرسنل.
به دست آوردن معيارها: در چارچوب نوروم ماركتينگ ، راحت است كه با يك فن آوري كه معيارهاي مورد نظر را فراهم مي كند ، حساب كنيد. دانستن چگونگي انتخاب آزمايشگاه با الگوريتم هاي رمزگشايي خوب مهم است.
نتايج را تفسير كنيد: اين يك مرحله اساسي و دشوار است ، زيرا به معناي قادر به استخراج بينش هاي ارزشمند از معيارهاي به دست آمده ، و پاسخ دادن به سؤالاتي است كه مشتري در حين جلسه توجيهي مي كنيد. اگر اطلاعات بيشتري در دسترس باشد (همچنين از منابع ديگر) ، مي توانيد از مطالعه ارزش بيشتري كسب كنيد. اطلاعات بايد براي تهيه گزارش نتيجه خوب توليد شود.

متداول ترين كاربردهاي بازاريابي عصبي كاربردي كدامند؟چندين برنامه كاربردي در زمينه خريد و فروش عصبي وجود دارد كه تقريباً همه بخش ها را پوشش مي دهد. با اين وجود ، متداول ترين كاربردها در شركت هاي متوسط ​​يا بزرگ است كه معمولاً از تحقيقات بازار و مصرف زياد استفاده مي كنند. متداول ترين برنامه ها عبارتند از:
برندسازي: ارزيابي عاطفي يك برند ، شخصيت برند ، ارزيابي دارايي هاي متمايز ، ارزيابي تصوير شركت و غيره.
محصول / بسته: طراحي محصول ، مقايسه بسته ها ، قابليت نمايش صفحه نمايش نقطه فروش ، آزمايش دارايي ، تجربه مصرف و غيره
تبليغات عمومي: مقايسه انيميشن ها ، كمپين هاي سمعي و بصري ، ديجيتال يا راديويي ، ارزيابي كمپين هاي تبليغاتي در محل فروش (PLV) ، ساخت برند و غيره.
محيط ديجيتالي: ارزيابي خطوط گرافيكي ، ارزيابي ميكروسايت يا صفحات فرود ، قابليت استفاده صفحه وب ، نام تجاري و غيره.
برنامه هاي ديگر: نقطه فروش ، سرگرمي ، سياست ، طراحي صنعتي ، معماري و محيط كار و غيره
چه شركتهايي در حال حاضر از ماركتينگ عصبي استفاده و ارائه مي دهند؟Neuromarketing روشي است كه روز به روز محبوب تر مي شود و چندين شركت وجود دارند كه به نوعي از بازاريابي عصبي استفاده مي كنند. ما مي توانيم انواع مختلف شركت را در گروه هاي زير طبقه بندي كنيم:
1. شركتهايي كه از ماركتينگ عصبي استفاده مي كنند: اينها عمدتا شركت هاي B2C هستند ، با اندازه متوسط ​​، با انجام تحقيقات سنتي در بازار آشنا هستند و مايل به تكميل نتايج با اطلاعات عاطفي و شناختي (غير آگاهانه) از مصرف كنندگان هستند. گاهي اوقات ، اين شركت ها آزمايشگاه هاي عصبي ماركتينگ خود را به دست مي آورند (مخصوصاً اگر قبلاً به انجام تحقيقات بازار خودشان عادت داشته باشند). با اين وجود ، بيشتر از خارج كردن منابع مطالعاتي به مؤسسات تحقيقاتي سنتي يا شركتهاي تخصصي مكرر است.
2. شركت هايي كه خدمات عصبي ماركتينگ ارائه مي دهند ، كه درك مي كنند:
شركت هاي تحقيق سنتي بازار يا تجربه كاربري (UX) كه نمونه كارهاي خدماتي خود را با اين نوع مطالعات تكميل مي كنند.شركت هاي تخصصي بازاريابي عصبي كه منحصراً اين نوع خدمات را ارائه مي دهند.انواع ديگري از شركت ها ، مانند مشاوران بازاريابي يا ديجيتال ماركتينگ ، آژانس هاي تبليغاتي ، شركتهاي ارتباطي ، استوديوهاي طراحي و غيره ، كه از ماركتينگ عصبي براي بهبود نتايج خدمات خود استفاده مي كنند. +3. شركتهايي كه آزمايشگاه هاي فناوري و آزمايشگاهي عصبي را بفروشند ،
شركت هايي كه دستگاه هايي را براي استفاده باليني به فروش مي رسانند كه مي توانند براي استفاده از مغز و اعصاب نيز مورد استفاده قرار گيرند (اگرچه متخصصان علوم اعصاب لازم هستند)
شركت هايي كه آزمايشگاه هاي تخصصي اعتياد آور اعصاب و روان را مي فروشند كه مي توانند توسط افراد غير متخصص مورد استفاده قرار گيرند (اطمينان از اطمينان از فناوري بسيار مهم است).
از كجا مي توانم اطلاعات بيشتري در مورد بازاريابي عصبي كسب كنم؟ دوره ها ، وبلاگ ها ، سخنراني ها و غيرهاگر مي خواهيد در مورد بازاريابي عصبي بيشتر بدانيد ، توصيه مي كنيم يك دوره مشهور را انتخاب كنيد و براي چنين مواردي به شما توصيه مي كنيم درباره رايج ترين سؤالاتي كه دانش آموزان در هنگام انتخاب يك دوره خوب مغز و اعصاب سؤال مي كنند ، مطالعه كنيد.
به هر حال ، اگر وقت يا بودجه كافي براي گذراندن دوره خوب نداريد ، مي توانيد اطلاعات را به تنهايي جستجو كنيد. توصيه ما اين است كه با منابع اوليه مشورت كنيد ، كه اين مقالات علمي هستند.
آينده تجارت عصبي چيست و با چه چالش هايي روبرو هستيم؟بسياري از مردم تعجب مي كنند كه آيا بازاريابي عصبي فقط يك فاضل است يا اينكه ماندن در اينجاست. عقيده ما اين است كه مارك تجاري براي ماندن اينجاست و به همين دليل است:
ارزش افزوده: بينش هاي بدست آمده از طريق بازاريابي عصبي را نمي توان در غير اين صورت بدست آورد. همچنين براي بهبود برند يا محصول ، ارتباطات ، تجربه خريد و غيره مي توان به بينش ها عمل كرد.
در دسترس: آزمايشگاه هاي جديد كه شامل فناوري هاي ساده ، كاربرپسند ، مطالعات از پيش طراحي شده و الگوريتم هاي رمزگشايي هستند ، مي توانند توسط هر حرفه اي و بدون پيشينه خاص در علوم اعصاب به كار گرفته شوند. با توجه به قيمت ها ، امروزه آزمايشگاه هاي حرفه اي و با كيفيت بالا از 8.000 € شروع مي شوند.
ديگر هيچ شركت B2C يا B2B وجود ندارد ، اكنون ما در مورد شركت هاي H2H صحبت مي كنيم: بازاريابي روز به روز انساني تر مي شود ، نه تنها تمركز خود را بر ارتباط با مشتري بلكه با شخص ، با احساسات و ارزشهاي خود متمركز مي كنيد. از اين رو لازم است كه متخصصان بازاريابي ديد كاملي از انسان داشته باشند. اين تنها با ادغام تكنيك هاي بازاريابي عصبي با ساير تكنيك هاي تحقيق تكميلي حاصل مي شود.
انقلاب فن آوري در اينجا است. براي زنده ماندن بايد نوآوري كنيم: مشتري مي خواهد نوآوري كند و آرزو مي كند شگفت زده شود. Neuromarketing نوآوري را براي مؤسسات تحقيقات بازار (يكي از بزرگترين چالش هاي بخش تحقيقات بازار) و همچنين مارك هاي تجاري در حين دسترسي به اطلاعات جديد مصرف كننده به ارمغان مي آورد.
با اين حال ، بازاريابي عصبي همچنين با چالش هاي بزرگي روبرو است:
ارزش بازاريابي عصبي را منتقل كنيد: هنوز درباره آنچه كه مي تواند بازاريابي عصبي ارائه دهد آگاهي نداريد. انتشار دقيق سهم بازاريابي عصبي ضروري است.
مبارزه با نگرش هاي غير اخلاقي كه باعث ايجاد "ترس" از بازاريابي عصبي مي شود: همينطور است

منبع

نظرات این مطلب
این نظر توسط amajsonic در تاریخ 12:21 و 2022/6/12 دقیقه ارسال شده است

ممنون از شمما

این نظر توسط buildico در تاریخ 12:20 و 2022/6/12 دقیقه ارسال شده است

باتشکر از نویسنده


تعداد صفحات : 10

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 101
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 43
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 34
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 810
  • بازدید ماه : 1275
  • بازدید سال : 3170
  • بازدید کلی : 56985
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی